دختری با کفش های کتانی - Dokhtari ba kafshhaye katani  

امتیاز احمد شاهوند (از 4): ارزشگذاری نشده>> مشاهده لیست ارزشگذاری های احمد شاهوند

کارگردان: رسول صدرعاملی

بازيگران: پگاه آهنگرانی، مجید حاجی زاده، عبدالرضا اکبری، اکرم محمدی، داریوش مودبیان، محمود جعفری، نادیا دلدار گلچین، محمود عزیزی، بهمن زرین پور، مهدی میامی، مرتضی ضرابی، حبیب الهیاری، پویا کرمی، لوریک میناسیان، مینا جعفرزاده و...

تاريخ اکران: 14 مهر

خلاصه داستان: تداعی (پگاه آهنگرانی) به همراه آیدین (مجید حاجی زاده) در پارک توسط مامورین نیروی انتظامی دستگیر می شود. والدین دختر تداعی را به پزشک قانونی می برند تا از سلامت او مطمئن شوند. رفتار نامناسب والدین تداعی را به فرار از خانه ترغیب می کند. صبح روز بعد تداعی به مدرسه نمی رود و تصمیم می گیرد دیگر به خانه نرود. او با آیدین تماس می گیرد اما موفق به صحبت با او نمی شود. تداعی در طی مسیری که انتخاب کرده اتفاقات ناخوشایندی را تجربه می کند. و سرانجام با دیدگاهی دیگر به خانه باز می گردد.

 روبان قرمز - Roban-e Ghermez  

امتیاز احمد شاهوند (از 4): ارزشگذاری نشده>> مشاهده لیست ارزشگذاری های احمد شاهوند

کارگردان: ابراهیم حاتمی کیا

بازيگران: آزیتا حاجیان، پرویز پرستویی، رضا کیانیان

تاريخ اکران:

خلاصه داستان: محبوبه (آزیتا حاجیان) دختر تنها و جنگ زده اهل جنوب که خانواده اش را در جنگ از دست داده، پس از مدتی به خانه پدری اش باز می گردد تا آنجا زندگی کند؛ اما آنجا را ویرانه ای می بیند که با روبان‌های قرمز تقسیم بندی شده و مردی به نام داوود (پرویز پرستویی) آنجا زندگی می‌کند و از پایان جنگ تا آن زمان به پاکسازی منطقه پرداخته و مین‌ها را خنثی کرده‌است. محبوبه پس از سکونتش در خانه ویرانف خیلی تصادفی تانكی را زير آوار پيدا می كند و تصميم می گيرد آن را بفروشد و پول آن رابه زخم زندگی اش بزند. او به مردی افغانی و تنها به نام جمعه (رضا کیانیان) كه نگهبان گورستان تانک است پيشنهاد فروش تانک خود را می‌دهد. در این گیر و دار، جمعه و داوود به محبوبه علاقمند می‌شوند! داوود که شخصیتی خشن و کم حرف است عشق خود را بروز نمی‌دهد تا اینکه روزی بر اثر انفجار مين، داوود زخمی می‌شود و جمعه او را به بيمارستان می برد و در برگشت محبوبه به عشق او نسبت به خودش پی می برد و زمانی كه داوود و جمعه درگير می‌شوند و تانك بدون سرنشين با خيمه داوود برخورد می كند، طی اتفاقی نمادین، ناگهان چشمه از زمينی برهوت می جوشد ...

 شوکران - Shokaran  

امتیاز احمد شاهوند (از 4): ارزشگذاری نشده>> مشاهده لیست ارزشگذاری های احمد شاهوند

کارگردان: بهروز افخمی

بازيگران: فریبرز عرب نیا، هدیه تهرانی، رزیتا غفاری، حمیدرضا افشار، آرش مجیدی، منوچهر صادق پور، علی اکبر معززی

تاريخ اکران: نوروز سال 1378

خلاصه داستان: مهندس خاكپور (حمیدرضا افشار) مدير عامل شركت در پي بررسي ضرر و زيان كارخانه به تهران عزيمت مي كند. او طي سانحه تصادف در جاده مصدوم و به بيمارستان منتقل مي شود. محمود بصيرت (فریبرز عرب نیا) معاون و دوست قديمي خاكپور با شنيدن خبر تصادف به تهران مراجعه كرده و خاكپور را در تهران ملاقات مي كند. او در پي مداواي خاكپور با پرستاري به نام سيما (هدیه تهرانی) آشنا شد. با گذشت زمان رابطه سيما و محمود صميميت بيشتري پيدا كرد. سرانجام با پيشنهاد محمود، سيما بطور پنهاني به عقد موقت او درمي آيد. پس از مدتي محمود كه متوجه اطلاع خاكپور از جريان شده بود مهريه سيما را پرداخته و او را ترك مي كند. سيما پس از يافتن محمود خبر باردار بودنش را به او مي دهد و تقاضاي خود را از محمود مبني بر گرفتن شناسنامه براي فرزندش مطرح مي كند، اما پس از شنيدن جواب منفي محمود با مراجعه به منزل محمود او را تهديد به مطلع ساختن همسر وي (رزیتا غفاری) از موضوع مي كند. در مقابل محمود نيز به منزل سيما رفته و پدر او (منوچهر صادق پور) را از ماجرا مطلع مي كند. سيما نيز تصميم به انتقام گرفته اما با صرفنظر از تصميم خود در راه بازگشت از منزل محمود، در اثر سانحه تصادف جان خود را از دست مي دهد.

 قرمز - Ghermez  

امتیاز احمد شاهوند (از 4): 2  >> مشاهده لیست ارزشگذاری های احمد شاهوند

کارگردان: فریدون جیرانی

بازيگران: محمدرضا فروتن، هدیه تهرانی، کمند امیرسلیمانی، توران مهرزاد، شهره سلطانی، سعید پیردوست، پيمان شريعتي و شهریار اسدی

تاريخ اکران: 13 مرداد

خلاصه داستان: هستي مشرقی (هدیه تهرانی)، زني که از همسر متوفي خود دختري به نام طلا دارد، چند ماهي است با جوان پولداري به نام ناصر ملک (محمدرضا فروتن) ازدواج کرده است. ناصر که دچار بيماري سوءظن نسبت به همسرش است،‌ مدام او را کتک مي زند. هستي پس از مراجعه به عمويش (سعید پیردوست)، به درخواست قاضي دادگاه و به منظور ايجاد آرامش در محيط خانه،‌ تصميم مي گيرد از شغل مورد علاقه اش (پرستاري) دست بکشد. اما اين فداکاري او نيز مشکلي زا حل نمي کند و همسرش حتي تحمل نمي کند هستي را پاي تلفن يا در خيابان در حال خريد ببيند و به ضرب و شتم او مي پردازد. اين بار هستي بدون آن که به عمويش پناه ببرد، شخصا از دادگاه درخواست مجدد طلاق مي کند و قاضي به رغم اظهار عشق ناصر از او مي خواهد به پزشکي قانوني برود تا وضعيت رواني اش مورد بررسي قرار گيرد. هستي بار ديگر سر کار خود بر مي گردد، اما در مي يابد ناصر طلا را برداشته و به خانه پدري خود برده است و اکنون از او مي خواهد براي صرف شام به آنجا برود. هستي به همراه يک زوج خبرنگار (شهره سلطانی، پیمان شریعتی) - که در رفت و آمدهايش به دادگاه با آنها آشنا شده بود - به محل خانه پدري همسرش مي رود. غافل از اينکه ناصر و خواهرش (کمند امیرسلیمانی) در کمين او نشسته اند ...